فضای بسیار بزرگ و شگفتی میان سیارهی بهرام و مشتری وجود دارد که از تعدادی قلوه سنگ پر شده است. چرا این کمربند سیارکی مانند دیگر سیارههای منظومهی خورشیدی به یک سیاره دگرگون نشده است؟
در ورای مدار بهرام، کمربند گستردهی سیارکی با مجموعهای بزرگی از تکههای سنگ و یخ گسترده شده که باقیماندهی ریختگیری سامانهی خورشیدی است. این پهنه از واحد ۲ نجومی آغاز و تا واحد ۴ نجومی ادامه مییابد( Astronomical Unit یا واحد نجومی برابر با فاصلهی زمین تا خورشید و در حدود ۱۵۰ میلیون کیلومتر است.) اندازهی اجرام درون کمربند سیارکی از خرده سنگهایی بسیار کوچک تا سیارک سرس با قطر ۹۵۰ کیلومتر متغیر است.
آنچه در فیلمهای جنگ ستارگان و دیگر فیلمهای علمیتخیلی از کمربند سیارکی نشان داده شده، سراسر اشتباه است. فاصلهی اجرام درون کمربند از همدیگر، صدها هزار کیلومتر است. در نتیجه نه پرواز از میان آنها خطرناک است و نه هیچ گونه برتری نظامی برای فضاپیماهایی که درون آن پرواز میکنند دارد.
برداشتی مفهومی ازبرخورد اجرام کمربند سیارکها در فاصلهی میان بهرام و مشتری. عکس از ناسا/جی پی ال-کلتک
دانستن این نکته نیز مهم است که جرم چندان زیادی در کمربند سیارکی وجود ندارد. اگر تمامی مادهی موجود در کمربند را گرد آوریم، تنها به اندازهی چهار درصد جرم ماه زمین میشود. با فرض چگالی یکسان، این حجم ماده از کوچکترین ماه سیارهی پلوتو، کرون نیز کوچکتر خواهد شد.
نظریهی پرهوادار و همهپسندی نیز وجود دارد که شاید میان بهرام و مشتری، سیارهای وجود داشته و منفجر شده و یا شاید با سیارهی دیگری برخورد داشته است. آیا ممکن است در نتیجهی آن، بیشتر مادهی سیاره به بیرون از سامانه پرتاب شده و تنها همین کمربند سیارکی باقی مانده باشد؟
امروز میدانیم که به چند دلیل این رویداد ممکن نبوده است، نخست آن که هر انفجار و یا برخوردی از نیروی کافی برای پرتاب همهی ماده حاصل از رویداد به بیرون از منظومهی خورشیدی برخوردار نیست. در نتیجه اگر واقعا سیارهای در آنجا وجود میداشت، باید باقیماندهی بیشتری از مواد نیز وجود داشته باشد.
دوم، اگر همهی ذرات و خردههای کمربند سیارکی از یک قالب سیارهای به وجود آمده باشد، پس باید همهی آنها از نظر شیمیایی با یکدیگر یکسان باشند. ترکیبات شیمیایی زمین، بهرام، زهره و دیگر سیارهها، ویژهی خود آن سیارهها و منحصر به فرد است، چون در مناطق گوناگونی از منظومهی خورشیدی ریخت یافتهاند. به همین ترتیب چون ترکیبات شیمیایی سیارکها با هم دیگرگون است، میتوان نتیجه گرفت که در مناطق مختلفی از کمربند سیارکها ریخت یافتهاند.
تصویری هنری از کمربند سیارکهای میان سیارههای مشتری و بهرام. کاری از دیوید میلتون و رنو مَلهوترا
در واقع هنگامی که ترکیبات شیمیایی سیارکهای گوناگون را بررسی میکنیم، درمییابیم که میتوان آنها را در خانوادههای گوناگونی گروهبندی کرد که هر خانواده در ناحیهای مشترک ریشه دارد. همین مطلب سرنخی است برای این پرسش که چرا در کمربند سیارکها، سیارهای ریخت نیافته است.
اگر سیارکها را بر اساس فاصلهی متوسط از خورشید مرتب کنیم، در خواهیم یافت که پراکندگی و توزیع یکنواختی ندارند. به جای آن، نخست یک دسته سیارک انباشته خواهید دید، سپس یک فضای خالی، آنگاه یک دسته سیارک دیگر، و سپس باز هم فضایی خالی و به همین ترتیب. به این فضاهای خالی در کمربند سیارکها “فواصل کِرکوود” گفته میشود و در جاهایی پدید آمده که مدار گردش سیارکها با مدار گردش سیارهی مشتری دارای رزونانس است.
گرانش مشتری بسیار نیرومند است و به همین دلیل مدار گردش سیارکها در درون فواصل کرکوود ناپایدار شود. وجود همین فواصل موجب شده تا از ریختگیری یک سیارهی واحد در این منطقه جلوگیری شود. بنابراین به دلیل وجود مشتری، سیارکها به جای به هم پیوستن و ریخت دادن یک سیارهی واحد، در خانوادههایی از قلوه سنگ و پسماندهای ماده قرار یافتهاند.
https://khordeandishe.blogsky.com
دیدگاهها بسته شدهاند.