نظریه مرکزیت خورشید کپرنیک

مدیر فروش اسفند 14, 1400 دیدگاه‌ها برای نظریه مرکزیت خورشید کپرنیک بسته هستند

تاریخچه و سیر تحولی

در سده ششم قبل از میلاد ، “فیثاغورس” نظم ریاضی را وارد اندیشه کیهان شناختی کرد. به نظر او عالم ، نظم هندسی هماهنگی داشت که قوانین ریاضی و ارقام و اعداد بر آن حاکم بودند. افلاطون در سده چهارم پیش از میلاد ، برخی ایده‌های فیثاغورس را برای تدوین کائنات تازه‌ای از سر گرفت. به نظر او زمین شکل کروی کامل داشت و کرات آسمان می‌بایستی سفر خود را بر گرد زمین با شتاب ثابت انجام دهند.

خط سیر اشیاء سماوی از مشرق به مغرب در آسمان چنین تصوری را بوجود آورده بود که زمین مرکز عالم و ساکن و بی‌حرکت است و خورشید و ماه و کرات و ستاره‌های آسمانی بر اطراف آن می‌چرخند. از آنجا که در شبهای متوالی ، موضع سیاره‌ها نسبت به ستاره‌ها تغییر می‌کرد، به آنها نام Planet سیاره که در زبان یونانی به معنی “ولگرد” است تعلق گرفت. ولی این تغییر موضعها و اینکه آگاهی سیاره‌ها در مسیر غرب به شرق حرکت می‌کردند، (حرکت عقبگرد) در کائنات زمین مرکزی افلاطون توجیحی نداشت.

قرون وسطی

در دوره‌ای که ما آن را قرون وسطی می‌نامیم، دانش اختر شناسی پیشرفت واقعی نداشت. با این حال در میان تغییرهایی که خبر از پایان قرون وسطی می‌داد، توجه علمی فزاینده‌ای به جهان طبیعی دیده می‌شد. به مرور نظام بطلیموسی مورد سؤال قرار گرفت. پر آوازه ترین نام در این کارزار نام نیکولاس کوپرنیکوس اختر شناس لهستانی قرن پانزدهم بود.

نظریه کپرنیک

کار کوپر نیکوس این بود که گفت: مرکز جهان ، خورشید است، نه زمین. او گفت که: زمین در فضا به دور خورشید می‌گردد. کوپر نیکوس همچنین گفت که: زمین مانند فرفره‌ای به دور خود می‌چرخد. همان طور که بیشتر گفته ایم، این فکرها پیش از او در یونان باستان نیز مطرح شده بودند. اما کوپرنیکوس همه این فکرها را به گونه‌ای تفصیلی مدون کرد. او پیش از اختراع تلسکوپ و دیگر ابزارهای اختر شناسی امروزین ، دست به این کار زد. بطلیموس بر آن بود که زمین نمی‌تواند به دور خود بچرخد. اگر چنین بود ابرها نمی‌توانستند به طرف شرق حرکت کنند، چرا که در آن صورت هوا همیشه در جهت دیگر حرکت می‌کرد. کوپرنیکوس توضیح داد که ابر و بقیه جو ، در واقع جزء زمین هستند و با آن دوران می‌کنند.

کوپرنیکوس همچنین نشان داد که بسیار ساده‌تر می‌توان حرکت ظاهری مریخ را در آسمان تبیین کرد. او این کار را انجام داد و گفت که زمین و مریخ حول خورشید می‌گردند، منتها سرعتهای متفاوت دارند. بدین ترتیب مدارهای ظاهری ، یا اپی سیکلهای مریخ در آسمان ، صرفاً یک توهم بصری است. اما کوپرنیکوس از یک اندیشه بطلیموسی دست برنداشت. او نیز نمی‌توانست باور کند که سیاره ها در دایره های کامل حرکت نمی کنند. بدین لحاظ، قادر نبود از لحاظ ریاضی مسئله مدار سیاره ای چون مریخ را حل کند.

کپرنیک ۱۰ سال تمام به نگارش کتابش گردش افلاک آسمانی همت گماشت، ولی اجازه انتشارش را نداد. بسیاری تصور می‌کنند که علت درنگ او مغایرت فرضیه‌اش با تعالیم کلیسای کاتولیک روم بود و او نمی‌خواست که به عنوان مرتد محکوم شود. ولی احتمال می‌رود که اندیشه‌هایش مخصوصاً نظریه حرکت زمین آنقدر در زمان وی تحقیر آمیز بود که او ترسید مورد استهزاء قرار گیرد. http://daneshnameh.roshd.ir/

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.