جالب است که منشا چیزها اغلب دقیقا با همان پدیدههایی گره خورده که در نهایت منجر به نابودیشان میشود. این حقیقت بهویژه هنگام اندیشیدن به فرجامهای کیهانی، از پایان زمین گرفته تا پایان جهان، مشهود است. برای مثال، دانشمندان علوم سیارهای بیش از پیش بر این گمان هستند که بیشتر آب و شاید بیشتر مواد آلی مورد نیاز برای پیدایش حیات روی سیاره ما احتمالا توسط ستارههای دنبالهدار (اجرام کروی منجمدی از غبار و یخ) و شهابسنگهای مملو از یخی فراهم شد که به زمین اولیه برخورد کردند.
مولکولهای آلی در دنبالهدارهایی مانند «هیل-باپ» (Hale-Bopp) کشف شدهاند و روی زمین نیز محققان با استفاده از یک تفنگ گازی که گلولههای فلزی را با سرعت بیش از ۳۲ هزار کیلومتر بر ساعت به بلوکهای یخ حاوی برخی از مواد شیمیایی سازنده دنبالهدارها شلیک میکند، شرایط برخوردهای کیهانی این اجرام با زمین اولیه را شبیهسازی کردند. موج شوک و گرمای تولید شده به وسیله این برخورد، مولکولهایی را به وجود آورد که اسیدهای آمینه، اجزای سازنده بنیادی پروتئینها، را تشکیل دادند.
با این حال، دقیقا همین اجرامی که ظاهرا به این سیاره حیات بخشیدند، میتوانند نابودی آن را نیز رقم بزنند. اخترشناسان پیشبینی میکنند حدود هر ۱۰۰ میلیون سال یکبار، دنبالهدار یا سیارکی چنان بزرگ به زمین اصابت میکند که باعث ویرانی سراسری در کل سیاره میشود. خوشبختانه ما در حال ساخت سیستمهای رصدی برای کشف و رهگیری اجرام نزدیک به زمین هستیم و اگر چنین دنبالهدار یا سیارکی بخواهد زودتر از حد انتظار به زمین برسد، این سیستمها به احتمال زیاد زمان کافی برای جلوگیری از فاجعه را در اختیارمان قرار خواهند داد.
به هر حال، برخوردهای کیهانی دیگری نیز وجود دارند که فارغ از اینکه سیستمهای هشداردهنده ما تا چه حد پیشرفته باشند، اساسا قابلدفع نیستند. همان کشش گرانشی رامنشدنی که شکلگیری کهکشان راه شیری را ممکن ساخت، ما را در مسیر برخورد با کهکشان همسایهمان، آندرومدا، قرار داده است. گرچه برخورد دو کهکشان تصاویری از ویرانی عظیم را در نظر مجسم میکند اما این رویداد برای پسینیان ما، البته اگر تا آن موقع همچنان باشند، تا حد زیادی تدریجی و غیرقابلدرک خواهد بود. ساکنان آن موقع زمین مجبور خواهند شد خانه دیگری برای خودشان پیدا کنند: در آن زمان، درخشش فزاینده خورشید ما که در فرآیند مرگش تبدیل به غول سرخ شده، زمین را به جایی غیرقابلسکونت تبدیل خواهد کرد.
کهکشانها عمدتا از فضای تهی تشکیل شدهاند، بنابراین در برخورد میان آنها هیچ ستاره یا سیارهای عملا به یکدیگر برخورد نمیکند. با این حال، آن راه شیری که ما میشناسیم دیگر وجود نخواهد داشت. در ابتدا، این دو کهکشان روی هم میلغزند و از یکدیگر فاصله میگیرند اما در ادامه گرانش روی ترمز میکوبد و آنها را به سمت یکدیگر برمیگرداند. با ادغام آندرومدا و راه شیری، هر دوی آنها ساختار دیسک-مانندشان را از دست میدهند و یک کهکشان بیضیشکل را تشکیل میدهند که برخی از اخترشناسان اسم آن را «میلکومدا» (Milkomeda) گذاشتند.
اگر اندازه جهان بدون تغییر باقی میماند، جاذبه گرانشی متقابل میان کهکشانها در نهایت باعث میشد تمام آنها همین سرنوشت آندرومدا و راه شیری را پیدا کنند و در هم ادغام شوند. اما همانطور که از زمان کشف ادوین هابل (E.Hubble)، اخترشناس مشهور آمریکایی، در سال ۱۹۲۹ میدانیم، جهان در حال انبساط است و در مجموع، کهکشانها در حال دور شدن از یکدیگر هستند. در طول قرن بیستم، پرسش بزرگ در میان محافل کیهانشناسی این بود: آیا آنقدر جرم در جهان وجود دارد که گرانش ناشی از آن بتواند این انبساط را متوقف کند؟ یا اینکه کهکشانهای دوردست همچنان به دور شدن از هم ادامه میدهند، سرعتشان کاهش مییابد اما هرگز به طور کامل متوقف نمیشوند؟
سپس در سال ۱۹۹۸ اکتشافی انجام شد که گزینه سوم و پیشبینینشدهای را مطرح کرد: انبساط جهان نه تنها در حال کند شدن نیست بلکه، همانطور که از هر جهان معقولی انتظار میرود، در حال سریعتر شدن است. ما اکنون میدانیم حدود ۷۰ درصد از انرژی کل جهان در فضای تهی قرار دارد، هرچند کوچکترین درکی از چرایی آن نداریم. این «انرژی تاریک» به عنوان نوعی پادگرانش کیهانی عمل میکند. در واقع به نظر میرسد فضای تهی نیروی دافعهای تولید میکند که ضد نیروی جاذبه اعمالشده توسط تمام اشکال ماده است. پس از مهبانگ، این دو نیروی هماورد بر انبساط جهان تاثیر گذاشتهاند. اما با انبساط جهان، چگالی ماده کاهش یافته درحالیکه مقدار انرژی تاریک ثابت مانده است و در نتیجه با کمرنگتر شدن اثر بازدارنده گرانش، انبساط جهان سرعت بیشتری گرفته است. اگر سلطه انرژی تاریک همچنان ادامه یابد، محتملترین پیامد آن از تمام سناریوهایی که پیشتر مجسم کرده بودیم شومتر خواهد بود.
انبساط فعلی تا ابد ادامه مییابد و همچنان بر سرعت آن افزوده خواهد شد، بنابراین روزی فرا میرسد که تمام این نزدیک به ۱۰۰میلیارد کهکشانی که اکنون میتوانیم مشاهده کنیم، فراسوی افق دید ما ناپدید خواهند شد. کهکشان ما در جهان مرئی یکه و تنها میماند و سپس روزی که سوخت خورشید تمام شود، جهان به راستی سرد، تاریک و تهی خواهد شد.
اگر این فرجام غمبار مایه ناامیدیتان شده برای تسلی خاطرتان باید بگویم این صرفا آیندهای است که ممکن است رخ دهد. تا زمانی که به ماهیت حقیقی انرژی تاریک پی نبریم سرنوشت کیهان همچنان به عنوان یک راز باقی خواهد ماند. شاید جهان پایان غافلگیرکنندهای داشته باشد.
Smithsonian, Jan. ۲۰۱۴
http://sazandeginews.com
دیدگاهها بسته شدهاند.